چکیده: (11 مشاهده)
با رشد فزاینده توجه به اثرات محیط فیزیکی بر عملکردهای شناختی، رویکرد نوروانمعماری بهعنوان تلفیقی نوین از طراحی معماری و علوم اعصاب؛ بستری علمی برای ارتقاء کیفیت فضاهای یادگیری فراهم آورده است. این رویکرد با تکیه بر یافتههای نوروساینس شناختی و تصویربرداری مغزی، تلاش میکند تا مؤلفههای فضایی را با ساختار و کارکرد مغز انسان، بهویژه در سالهای ابتدایی رشد، همراستا سازد. در این میان، هوش بصری - فضایی که یکی از اجزای کلیدی هوشهای چندگانه گاردنر محسوب میشود، نقش تعیینکنندهای در تصویرسازی ذهنی، پردازش اطلاعات، استدلال دیداری و یادگیری فضایی دارد. هدف این مقاله، تبیین مدلی مفهومی است که نشان دهد چگونه مؤلفههای معماری فضاهای آموزشی، در چارچوب نوروانمعماری، میتوانند از طریق واسطهگری فرایندهای ادراک عصبی - شناختی، به ارتقاء هوش بصری کودکان منجر شوند. دادهها برگرفته از یک مطالعه کمی با مشارکت ۴۰۰ معلم و متخصص معماری و روانشناسی است که مؤلفههای شناسایی شده به صورت پرسشنامه در اختیارشان قرار گرفته و در نهایت از طریق مدلسازی معادلات ساختاری (SEM) با استفاده از نرمافزار LISREL تحلیل شدهاند. یافتهها نشان میدهد که مؤلفههایی نظیر نور طبیعی، خوانایی فضایی، هندسه و فرم، مقیاس انسانی، ریتم فضایی و انعطافپذیری محیط، با فعالسازی نواحی مغزی چون قشر بینایی (V1–V4)، هیپوکامپ، آمیگدالا و شبکه پیشپیشانی، بر فرایندهای ادراک فضایی، حافظه دیداری و جهتیابی شناختی تأثیر میگذارند. بر این اساس، چارچوب مفهومی پیشنهادی مقاله حاضر، الگویی برای طراحی محیطهای آموزشی مغز - محور ارائه میدهد که میتواند در بهینهسازی طراحی مدارس، تدوین استانداردهای آموزشی و ارتقاء تجارب یادگیری مؤثر واقع شود.
نوع مطالعه:
پژوهشي-مورد پژوهی |
موضوع مقاله:
عمومى دریافت: 1404/8/20 | پذیرش: 1400/7/10 | انتشار الکترونیک پیش از انتشار نهایی: 1404/8/20