انتشار آنلاین                   برگشت به فهرست مقالات | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


چکیده:   (966 مشاهده)
نظام‌های مسیریابی به‌عنوان بخشی از گرافیک شهری، از مهم‌ترین عناصر محیط‌های شهری است. عموماً عوامل نوشتاری در طراحی این نظام‌ها در نقش عنصر غالب ظاهر می‌شوند. این نشانه‌‌ها علاوهبر انتقال اطلاعات، می‌توانند به‌عنوان ابزاری گویا و خلاق، زیبایی و احساس مطلوب بصری و نیز ماندگاری تصویر را به ذهن مخاطب انتقال دهند. پرسشی که در این پژوهش مطرح می‌شود این است که کارکرد نشانه‌های نوشتاری در نظام‌های مسیریابی کلان‌شهر تهران چیست و فرایند ارتباطی این نشانه‌های نوشتاری با مخاطب چگونه است. هدف از پژوهش حاضر، تحلیل نشانه‌شناختی نوشتار در نظام‌های مسیریابی کلان‌شهر تهران در ارتباط با مخاطب است. در این راستا افزونبر بیان نقاط ضعف و قوت نوشتار در بازنمایی زبان و بازتاب زبانِ گفتار در سطح نخست دلالتی نوشتار؛ سطوح دلالتی خاص نوشتار (پیرازبانی و غیرزبانی) که در آن‌ها نوشتار از کیفیات دیداری خاصی برخوردار است، با معیار مبانی هنر‌های دیداری مورد سنجش قرار می‌گیرد. برای نیل بدین هدف، روش تحلیل نشانه‌شناختی متعلق به پارادایم تفسیری به‌عنوان فلسفه پژوهش، ابزار نظری و روشی مورد استفاده قرار گرفته است. رویکرد پژوهش استقرایی بوده، راهبرد پژوهش نمونه‌موردی است. رهیافت اصلی پژوهش تحلیل محتوای کیفی بوده و از نظر افق زمانی پژوهشی تکمقطعی صورت پذیرفته است. همچنین از لحاظ گردآوری داده‌ها، مبانی نظری و پیشینۀ تجربی، مطالعه کتابخانه‌ای و از نظر جمع‌آوری داده‌های کیفی، پژوهشی میدانی محسوب می‌شود. ابزار گردآوری داده‌های کیفی در این پژوهش، مصاحبه و همچنین مستتندات است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد در نمونه‌های موفق، نوشتار افزونبر انتقال معنای زبانی متن، به‌عنوان یک عنصر هویت‌ساز در فضاهای شهری در سطوح خاص دلالتی خود می‌تواند تأثیرگذار باشد و مخاطب شهری را به فهم حس تعلق مکانی و خاطره‌انگیزی نسبت به یک فضای شهری نائل گرداند. ولیکن در تقابل با آن چالش‌هایی انتقال مفاهیم و معانی زبانی و بصری نوشتار را در ارتباط با مخاطب با مشکل روبرو می‌سازد که عبارتانداز: 1) فقدان (و یا) ضعف در بهره‌گیری از نشانه‌های نوشتاری فارسی برای ارتباط با مخاطب هدف و نوشتار لاتین برای ارتباط با مخاطب عام و همچنین خوانش دشوار قلم استعمال شده (در سطح زبانی نوشتار)؛ 2) ضعف از لحاظ آرایش، چیدمان و صفحه‌آرایی نوشتارِ تابلوهای مسیریابی شهری (در سطح پیرازبانی نوشتار)؛ 3.الف) عدم هماهنگی قلم‌های طراحی (و یا انتخاب شده) با یکدیگر و عدم تناسب آن با موضوع، مفهوم و کارکرد مکان شهری؛ 3.ب) ضعف از لحاظ گزینش رنگ در نظام‌های مسیریابی؛ 3.ج) شباهت نظام‌های مسیریابی به نمونه‌های دیگر و نداشتن روحیۀ مستقل (در سطح غیرزبانی نوشتار). در جهت رشد و اعتلای وجوه ارتباطی و دیداری نظام‌های مسیریابی کلا‌نشهر تهران بایست سطوح مختلف دلالتی در این نظام‌ها به‌عنوان اصلی مهم مورد توجه قرار گیرد. لزوم دوزبانه بودن نوشتار و ارجحیت بهره‌گیری از خط فارسی، به شکل مناسبی معنای صریح را به ذهن مخاطبان شهری متبادر خواهد ساخت. (سطح زبانی نوشتار) از سوی دیگر، توجهبه چیدمان، هماهنگی عناصر نوشتاری با هم در تناسب با کارکرد مکان؛ همچنین کاربرد مناسب رنگ و لحاظ ویژگی‌های متمایزکننده نوشتار در این نظام‌ها به ایجاد حس مکان، زیبایی و دل‌بستگی برای مخاطب می‌انجامد که با معانی ضمنی نوشتار مرتبط است. (سطوح پیرازبانی و غیرزبانی نوشتار)
 
     
نوع مطالعه: پژوهشي-مورد پژوهی | موضوع مقاله: روان شناسی محیط
دریافت: 1401/6/23 | پذیرش: 1400/7/10

ارسال نظر درباره این مقاله : نام کاربری یا پست الکترونیک شما:
CAPTCHA

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مطالعات محیطی هفت حصار می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2024 CC BY-NC 4.0 | Haft Hesar Journal of Environmental Studies

Designed & Developed by : Yektaweb