دوره 9، شماره 36 - ( تابستان 1400 )                   جلد اول _ شماره اول_صفحات 5 الی 79 | برگشت به فهرست نسخه ها


XML English Abstract Print


چکیده:   (1280 مشاهده)
در دوران سنتی، در رابطه انسان و طبیعت تعادل برقرار بود. باوجود افزایش دانش و آگاهی انسان نسبت به طبیعت بعد از رنسانس، تعادل در رابطه انسان و طبیعت ازمیان‌رفته است؛ این امر تأثیرات منفی زیادی در زندگی انسان و نیز حیات زمین ایجاد کرده است. در نوشتار حاضر ارائه دیدگاه کل‌نگر در رابطه انسان و طبیعت در معماری به‌عنوان راهکاری در ایجاد تعامل مناسب میان انسان و طبیعت ارائه گردیده است. نوشتار حاضر به مقایسه تأثیرات دیدگاه کل‌نگر دوره سنتی و دیدگاه جزئی‌نگر دوره مدرن در رابطه انسان و طبیعت پرداخت تا با پی بردن به نحوه اثر‌گذاری عوامل مؤثر در این رابطه، به ارائه مدلی کل‌نگر در رابطه انسان و طبیعت در عصر معاصر بپردازد. عوامل مؤثر در رابطه انسان و طبیعت در معماری با تحلیل محتوای متون به‌دست‌آمده و کدگذاری گردیدند. میزان روایی کدها با ارائه پرسشنامه به خبرگان و استفاده از روش CVR به دست آمد. برای بیان نحوه تأثیر کدهای به‌دست‌ آمده در رابطه انسان و طبیعت از روش نگاشت شناختی بهره گرفته شد. با ترسیم روابط علت و معلولی میان عوامل مؤثر در رابطه انسان و طبیعت در معماری دو دوره سنتی و مدرن این نتیجه به دست آمد که دیدگاه کل‌نگر در دوران قبل از مدرن در رابطه انسان و طبیعت و به ‌تبع آن تعادل میان نگرش مادی و ارزشی به طبیعت موجب شکل‌گیری رابطه‌ای متعادل میان انسان و طبیعت بوده است. همچنین دیدگاه جزئی‌نگر و کمی گرا و تأثیر آن بر افزایش دانش انسان به طبیعت و ایجاد نگرش مادی به طبیعت در دوره مدرن در آسیب به طبیعت و جدایی رابطه انسان و طبیعت در معماری مؤثر بوده است و در بخش دوم تحقیق با بهره‌گیری از کدهای به‌ دست‌ آمده در بخش نظری پژوهش و نتایج نمودارهای شناختی دو دوره سنتی و مدرن، مدلی کل‌نگر در رابطه انسان و طبیعت برای عصر حاضر ترسیم گردید.
متن کامل [PDF 1037 kb]   (404 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي-مورد پژوهی | موضوع مقاله: عمومى
دریافت: 1400/5/29 | پذیرش: 1400/4/10 | انتشار: 1400/4/10

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.