دوره 7، شماره 27 - ( بهار 1398 )                   جلد اول _ شماره اول_صفحات 5 الی 79 | برگشت به فهرست نسخه ها

XML English Abstract Print


چکیده:   (1951 مشاهده)
کودکان نسبت به آنچه در محیط زندگی خود می‌بینند هوشیارند. اغلب پژوهش­گران معتقدند کودکی که تجربه مطلوبی در فضاهای آموزشی داشته باشد، فرایندهای شناختی و رفتاری متعاقب آن، موجب افزایش خلاقیت او شده و به تثبیت یادگیری او کمک می­کند. امروزه مکان مناسبی برای آموزش کودکان به گونه ای که پاسخگوی نیازهای آنان باشد، وجود ندارد و اغلب مکان ها هم برای چنین منظوری احداث نگردیده و بر حسب ضرورت و اضطرار مورد استفاده کودکان هستند. هدف اساسی این پژوهش، دست­یابی به مؤلفه­های طراحی فضای آموزشی است که در آن کودک احساس یگانگی با فضا داشته باشد. پیداست این امر احساس خلاقیت کودک را برمی­انگیزد و فعالیت و تحرک متناظر با آن در محیط بیشتر می‌شود. روش پژوهش در این مسیر با اتخاذ رویکرد کمی، استدلال منطقی است. روش گردآوری اطلاعات استفاده از مطالعات اسنادی و پیمایش میدانی است که بر مبنای روایت­محوری شناختی با استفاده از تکنیک ترجیحات بصری صورت گرفته است. مصاحبه عمیق در جامعه نمونه متشکل از ده نفر از کودکان 8  تا 10 سال انجام گرفته که مبنای آماری آن آزمون کفایت معنی گذاشته شده است. یافته‌های تحقیق مؤید آن است که در معماری فضای یادگیری کودکان، عواملی همچون تداعی‌کنندگی، تنوع‌پذیری، تحرک پذیری، انعطاف‌پذیری، فضای بینابین و شفافیت مهم‌ترین شاخص­های ارتقاء کیفیت فضا از منظر مخاطبان کودک است.
متن کامل [PDF 3233 kb]   (785 دریافت)    
نوع مطالعه: پژوهشي-مورد پژوهی | موضوع مقاله: تخصصي
دریافت: 1398/3/20 | پذیرش: 1398/3/20 | انتشار: 1398/3/20

بازنشر اطلاعات
Creative Commons License این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است.