جستجو در مقالات منتشر شده


۶ نتیجه برای رفیعیان

مجتبی رفیعیان، اسماعیل پیری، آرام کریمی، سامان حیدری،
دوره ۶، شماره ۲۲ - ( زمستان ۱۳۹۶ )
چکیده

هدف از این پژوهش تعیین سطح توسعه‌یافتگی شهرستان‌های استان کردستان است.در این پژوهش جهت تعیین درجه اهمیت شاخص‌ها از روش دلفی استفاده گردید، به‌طوری‌که پرسشنامه‌هایی بین ۳۵ نفر از متخصصان رشته های مختلف مرتبط با موضوع پژوهش توزیع گردید و داده‌های حاصل با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی(AHP) و در نرم‌افزار Expert Choice مورد مقایسه زوجی قرار گرفتند. برای تعیین سطح توسعه‌یافتگی شهرستان‌ها هم از روش تصمیم‌گیری چند معیاره TOPSIS بهره گرفته شد و درنهایت جهت نمایش فضایی نتایج از سیستم اطلاعات جغرافیایی(GIS) استفاده گردید.نتایج پژوهش نشان داد که شهرستان سنندج (با امتیاز ۹۸۹.)در رتبه اول قرار دارد.به ترتیب شهرستان سقز(با امتیاز ۱۶۵.)در رتبه دوم، شهرستان بانه(با امتیاز ۱۳۰۷.)در رتبه سوم، شهرستان مریوان(با امتیاز ۱۳۰۲.)در رتبه چهارم،شهرستان قروه(با امتیاز ۱۱۴.)در رتبه پنجم،شهرستان بیجار(با امتیاز ۰۸۸.)در رتبه ششم، شهرستان کامیاران(با امتیاز ۰۵۱.)در رتبه هفتم، شهرستان دیواندره(با امتیاز ۰۱۶.)در رتبه هشتم،شهرستان دهگلان(با امتیاز ۰۱۱.)در رتبه نهم و درنهایت شهرستان سروآباد(با امتیاز ۰۰۶.)در رتبه دهم قرار دارد.
درنا اسدی، مجتبی رفیعیان،
دوره ۶، شماره ۲۴ - ( تابستان ۱۳۹۷ )
چکیده

در سال‌های اخیر، برندسازی شهری به یکی از موضوعات و رویکردهای مهم اتخاذ شده توسط مدیریت شهری برای بهبود رقابت‌پذیری شهرها در عرصه شهرهای جهانی تبدیل شده‌است. برندسازی شهری با بهره‌گیری از راهکارهای بازاریابی مکان و مداخلات مکان-مبنا، تصویر ذهنی (سیمای) شهر را بهبود بخشیده، شهروندان را به سکونت در شهر یا منطقه مورد برندسازی علاقه مند ساخته و در جذب      سرمایه گذار و گردشگر به شهر نقش موثری ایفا می‌کند. علاوه بر این، برندسازی شهری در فرایند بازآفرینی بافت‌های تاریخی نیز می‌تواند موثر واقع شود. در پژوهش حاضر، تاثیر استراتژی‌های برندسازی شهری بر بازآفرینی محله سنگ سیاه شیراز مورد بررسی قرار می‌گیرد. با            بهره‌گیری از چارچوب نظری موجود، چهار مولفه "مداخلات فضایی"، "مداخلات غیرفضایی"، "مداخلات بازاریابی و ارتقای مکان" و "روایت‌های شفاهی و تاثیرات غیرمستقیم برندسازی" تعریف شده‌است. از آن جا که روش پژوهش به صورت توصیفی-تحلیلی و با استفاده از پیمایش میدانی می‌باشد، با توزیع ۳۶۰ پرسش نامه در محله سنگ سیاه داده‌های مورد نیاز پژوهش جمع آوری شده‌است. تحلیل          داده‌ها با بهره‌گیری از آزمون همبستگی پیرسون نشان می‌دهد که هر چهار عامل ذکر شده همبستگی معنادار مثبت با بازآفرینی محله     سنگ سیاه دارند. متغیر "دسترسی و زیرساخت" با ضریب همبستگی پیرسون ۰,۸۳ بیشترین میزان تاثیر بر توسعه محله و "تاثیرات               غیر‌‌مستقیم برندسازی" با ضریب ۰.۳۸ کم‌ترین تاثیر را از دیدگاه ساکنین دارا هستند. نتایج پژوهش از بسیاری ابعاد با پژوهش های پیشین مطابقت داشته و  نیاز محله سنگ سیاه به مداخلات فضایی و کالبدی در درجه اول را نشان می‌دهد که زیرساخت اقدامات فرایند برندسازی شهری را نیز تشکیل می‌دهد.
مریم عظیمی، مجتبی رفیعیان، زهرا السادات سعیده زرآبادی،
دوره ۸، شماره ۳۰ - ( زمستان ۱۳۹۸ )
چکیده

فضاهای عمومی هم­پیوند، شبکه­ای ساختاریافته از فضاهای عمومی است که در طراحی فرم بافت، احیا عملکرد و هویت­بخشی محله­های  ناکارآمد و کهن کارایی دارد. تبیین عوامل اثرگذار بر بازآفرینی این محله­ها از طریق فضاهای عمومی هم­پیوند، چگونگی تعامل میان آنها،  هدف این پژوهش است. پژوهش از نظر هدف توسعه ای-کاربردی بوده و برای دستیابی به آن بدنبال ارایه مدلی منتج از تعامل عوامل در سطوح مختلف و تعیین درجات متغیرهای نفوذ تا وابسته است. روش استخراج عوامل دلفی، و مدلسازی، تفسیری-ساختاری است. گردآوری اطلاعات اسنادی، مصاحبه­های تخصصی و ماتریس­های ساختار­یافته است. دستاورد اصلی پژوهش طراحی مدلی سه سطحی است که در این مدل سطح اول به عوامل بنیادین ، سطح دوم به ویژگی­های ساختاری و سطح سوم به دستاوردهای فضاهای عمومی هم­پیوند در فرآیند بازآفرینی اختصاص دارد. ایجاد شبکه­ای از گره­ها و جریانها (مخصوصا شبکه پیاده­روها)، سرمایه­گذاری فضاها یا ساختمانهای تاریخی، اتصال فضاها و دسترسی­پذیر نمودن آنها از طریق مسیرهای پیاده یا معابر حاکی از عوامل بنیادین (متغیرهای نفوذ) فرآیند بازآفرینی محله­ها است، که با مدلسازی اتصالات و معابر و توسعه و تکمیل عملکردها پیوند یافته و دستاورد آن ایجاد آگاهی از فضا و هویت­بخشی (متغیرهای وابسته) است.
میترا کلانتری، اسماعیل شیعه، مجتبی رفیعیان،
دوره ۱۰، شماره ۳۵ - ( بهار ۱۴۰۰ )
چکیده

جرم و ناامنی، یکی از پایدارترین چالش‌های زندگی شهری و مقوله‌ای اولویت‌دار در کیفیت زندگی در فضاهای شهری است. شهر بزرگ تهران دارای بیشترین سهم نسبت جمعیت به جمعیت شهری کل کشور و جرم‌خیزترین شهر ایران است. قرائت‌های نوین از مکان و تجزیه و  تحلیل‌های خُردمحور مکان‌مبنا، یکی از راهکارهای نوین عملیاتی پیشگیری وضعی جرم است که تاکنون به صورت نظری و عملیاتی مورد توجه متولیان و اندیشمندان حوزه امنیت شهری قرار نگرفته است. این مطالعه، مختصات آماری و مکان‌های نهایی جرایم در بین سه محله از شهر تهران را بررسی نموده است. رویکرد مطالعه، کمّی و ابزارهای پژوهش، تحلیل محتوای کمّی به کمک گزاره‌های استنتاجی و شاخص‌های تحلیلی مرکب خُرد مقیاس و میانی مقیاس جرم شناختی است. جامعه آماری تحقیق، شامل وقایع خبری روزانه ثبت شده هفت روزنامه سراسری ایران، کیهان، اعتماد، شرق، جام جم، دنیای اقتصاد و رسالت در پایگاه داده‌های تمام متن وب سایت «مگ ایران» از ابتدای سال ۱۳۹۰ تا پایان سال ۱۳۹۸ خورشیدی، ۱۱۰۰ پرونده و ۲۹۰ مورد مکان خالص جرم خیز است. قلمرو مکانی تحقیق، شامل سه محله نارمک، محله نازی آباد و محله پونک در شهر تهران است. جرایم سرقت، زورگیری و قتل به ترتیب بالاترین سطح فراوانی مشترک جرایم را در بین محلات هدف داشته‌اند. سرقت در محله نارمک و زورگیری و قتل در محله نازی‌آباد فراوانی بیشتری داشته است. محله نازی‌آباد در شاخص‌های تطبیقی آماری- موضعی مطالعه به نسبت دو محله دیگر از معضلات ناامنی شهری بیشتری برخوردار است. مکانِ خانه مسکونی در جرم سرقت و شبکه معابر در جرایم زورگیری و قتل اصلی‌ترین مکان‌های جرم محلات بوده اند. حریم شخصی شهروندان و نیز فضای مشاع حرکتی همانند خیابان‌ها و میادین در این سه فضای جغرافیایی از ضریب ناامنی بسیار بالاتری به نسبت مکان‌های مالکیتی برخوردار بوده‌اند. در پایان، تجزیه و تحلیل‌های مکان مبنایی به تفکیک مختصات آماری و موضعی جرایم ارائه شده و پیشنهاداتی نیز برای هر محله و مطالعات آتی ارائه گردیده است.
نیر فارابی اصل، مجتبی رفیعیان، سیدمحمدرضا خطیبی،
دوره ۱۰، شماره ۳۷ - ( پاییز ۱۴۰۰ )
چکیده

گفتمان تولید و بازتولید فضای شهری طی دهه‌های اخیر در ادبیات شهری موردتوجه قرارگرفته است. تولید فضای شهری، مفهومی چندوجهی است که می توان آن را مجموعه‌ای از فرایندها و اقدامات فردی و گروهی انسانی نظیر تصمیم‌گیری، مشارکت در کنترل و مالکیت شهری و مشارکت در تولید فضای فیزیکی دانست. تأکیدات اندیشمندان مختلف، رابطه و تأثیر قدرت در ایجاد فضاهای شهر را عیان می‌سازد. امروزه فضاهای شهری ما، به خاطر انحصارطلبی‌ها، برنامه‌ریزی مختص یک یا چند گروه خاص، فقدان عرصه‌ای برای مشارکت و ابراز عقیده‌ استفاده‌کنندگان از فضا، عدم توجه به منافع عمومی، با مشکلات متعددی مواجه است. در جریان تولید و بازتولید فضای شهر،کنشگران متعددی هرکدام دارای قدرت متفاوت و با دسترسی به منابع قدرت مختلف به تأثیرگذاری می‌پردازند. اراضی عباس تهران، یکی از محدوده‌های باارزش و دارای پتانسیل‌های منحصربه‌فرد است. نحوه تولید و بازتولید و بهره برداری از آن در دهه‌های اخیر توسط اقشار مختلف تأمل‌برانگیز بوده و به نظر می‌رسد که روندها یا عواملی، مستقیم یا غیرمستقیم، باعث شده است این محدوده باارزش، از حالت ایده‌آل «شهر برای همه شهروندان»، به حالت «هر بخش شهر برای قشری خاص» تبدیل گردیده و متعلق به همه مردم نباشد. لذا این پژوهش به دنبال شناسایی کنشگران تأثیرگذار در تولید فضای عباس‌آباد و همچنین بررسی روابط قدرت بین آن‌ها بوده است. گردآوری داده‌ها با مصاحبه نیمه ساخت‌یافته با روش نمونه‌گیری گلوله برفی و همچنین بررسی اسناد و مشاهده میدانی بوده و برای تحلیل از نرم‌افزار میک‌مک استفاده شده است. یافته­های این پژوهش نشان می­دهد که دولت و حکومت، به‌عنوان دو نهاد وابسته به یکدیگر و گاه در تضاد باهم، به هدایت و کنترل تولید فضای عباس آباد پرداخته­اند، بخش خصوصی مستقل، در این فرایند وجود ندارد و آنچه به اسم بخش خصوصی وجود دارد وابسته و تحت کنترل و اراده دولت و حکومت فعالیت می­کنند. روابط قدرت بین کنشگران در عباس‌آباد به هیچ وجه معطوف به شهروندان و سازمانهای مردم نهاد نیست. تناقض موجود در اهداف و عمل انجام‌شده در اراضی عباس‌آباد، منجر به از دست رفتن بخش زیادی از پتانسیل این فضای شهری بزرگ در بازتولید از لحاظ تامین نیازهای اقشار مختلف شهروندان شده است. میزان قدرت هر کنشگر در تولید فضاهای شهری، وابستگی زیادی به منبع قدرت وی دارد و بنابراین برای موازنه قدرت کنشگران، مهم و ضروری است که موارنه منبع قدرت آن‌ها را به تعادل رساند. این امر مستلزم ایجاد تحولات و اصلاحاتی در حوزه ساختاری و عملکردی در فرایند تولید فضای شهری است.
نیکو مدقالچی، سیدحسین بحرینی، مجتبی رفیعیان،
دوره ۱۲، شماره ۴۵ - ( پاییز ۱۴۰۲ )
چکیده

       توسعۀ فناوری اطلاعات و ارتباطات در قرن ۲۰ و ورود به عصر اطلاعات در ساحت تغییر در فضای سیاسی و اقتصادی جهانی تحولات بسیاری را پدیدار شده است. ورود به عصر اطلاعات بنیان و ریشۀ ساخت دولت نئولیبرال از دهۀ ۱۹۷۰ را فراهم ساخته است و ایجاد تغییر در ساختارهای کنونی را در پروژۀ خود قرار داده است. تحت لوای این تغییرات، بازسازماندهی سرمایه‏داری با توصیف تغییرات توسط اطلاع‌گراها، قابل وقوع است. اقتصاد اطلاع‌گرایی ترسیم اجمالی مؤلفه‏های اقتصاد و تغییرات جدید را، با ملاحظۀ باور کاستلز نسبت به اتصال آن مؤلفه‏ها به هم در مفهوم «فضای جریان‏ها» در تضاد با «فضای مکان‏ها»، ارائه می‌دهد. بدین سبب شهر با ماهیت جدیدی از فضا روبه‌رو می‌شود. از این‌رو هدف این مقاله بر بازخوانی مفهوم فضا و فضای شهری و تغییرات آن تحت تأثیر توسعۀ فناوری اطلاعات و ارتباطات متمرکز شده است. بدین منظور با استفاده از روش مرور سیستماتیک، مقاله‌های مرتبط با تأثیرات توسعۀ فناوری اطلاعات و ارتباطات بر شهر و فضا و مکان شهری، استخراج، مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. این امر با جستجوی مقالات معتبر آغاز شد و با مطالعۀ چکیده و نتایج تحقیق بیش از ۱۰۰ مقاله و پایش آن‏ها، و در نهایت انتخاب ۴۲ مقاله پس از ورود در محیط نرم‏افزار اکسل، انجام پذیرفت. مقاله‏های انتشار یافته به زبان انگلیسی و بین فاصلۀ زمانی ۳۰ سالۀ ۱۹۹۰-۲۰۲۰ هستند. بررسی و تجزیه و تحلیل مقالات، زیرشاخه‌های مرتبط با تغییر فضا و مکان شهری بواسطۀ توسعۀ فناوری‌های اطلاعات و ارتباطات را در ۴ حوزۀ اصلی طراحی شهری، برنامه‌ریزی شهری، مشارکت شهری، الگوی سفر، قابل تفکیک نموده است. مطابق با نتایج حاصل از تحلیل‌های به عمل آمده، حوزه‌ها و زیرحوزه‌های موثر در ایجاد تغییرات در فضا و مکان شهری استخراج شدند و فضاهای اشتراکی و فضاهای اختصاصی مرتبط با ۴ حوزۀ اصلی ارائه گردیدند.
 

صفحه ۱ از ۱     

کلیه حقوق این وب سایت متعلق به مطالعات محیطی هفت حصار می باشد.

طراحی و برنامه نویسی : یکتاوب افزار شرق

© 2025 CC BY-NC 4.0 | Haft Hesar Journal of Environmental Studies

Designed & Developed by : Yektaweb