۹ نتیجه برای اقلیم
پرهام جابرسینه ، محمدرضا عراقچیان ،
دوره ۲، شماره ۶ - ( ۱۰-۱۳۹۲ )
چکیده
شواهد بسیاری وجود دارد مبنی بر اینکه شیوههای کنونی طراحی، اجرا و فعالیتهای مربوط به مسکن و املاک بهگونهای منابع انرژی را مصرف میکنند که میتواند آینده را بهطورجدی به خطر بیندازد. بهرهگیری از پتانسیلهای اقلیمی همچون تابش آفتاب، تودهی زمین و غیره بهمثابه یک امکان همیشگی میتواند نیاز به انرژی در بخش مسکن را کاهش دهد. به نظر میرسد روزآمد کردن راهکارهای اقلیمی مرسوم در معماری بومی میتواند در این راستا مؤثر باشد. تحقیق پیش رو بازشناسی عناصر اقلیمی معماری ایرانی و تعیین میزان تأثیر هرکدام بر شرایط آسایش را نشانه رفته است. با تحلیل محتوای منابع معماری بومی، راهبردها و راهکارهای طراحی بومی/اقلیمی همچون جهتگیری، منطقهبندی فضاها و غیره بهصورت دستهبندی ۵گانه تعیین، و سپس میزان تأثیرگذاری هرکدام در فراهم آمدن شرایط آسایش به روش دلفی و در چارچوب یک پرسشنامه در میان صاحبنظران به پرسش گذاشتهشده است. نظرسنجی نشان میدهد مواردی همچون جهتگیری، فرورفتن در زمین و مکانیابی سایت، الگوی پلان و چیدمان مجموعه، سلسلهمراتب فضایی، و مصالح خازن گرمایی از بیشترین تأثیر در فراهم آمدن شرایط آسایش برخوردارند.
سمانه روستائی، رضا عریانی نژاد،
دوره ۲، شماره ۷ - ( ۱-۱۳۹۳ )
چکیده
بی شک از بزرگ ترین نعمتهای الهی بر روی زمین نور خورشید، آب و باد است. امروزه بشر به این فکر افتاده است که از این نیرویهای عظیم می تواند برای راحتی و رفاه هرچه بیشتر انسان ها استفاده کند و از طرفی نیز نسبت به ذخیره سوخت های فسیلی برای آیندگان هم گامی برداشته باشد. با پیشرفت روز افزون تکنولوژی، استفاده از انرژی های تابشی خورشید و باد به عنوان جایگزینی برای سوخت های فسیلی، در اختیار بشر قرار گرفته است. مسئله اصلی در معماری معاصر ایران ، قطع ارتباط میان معماری بومی و اقلیمی با معماری معاصر است. یکی از سمبلهای معماری پایدار، معماری سنتی ایرانی است که به بهینه سازی مصرف انرژی، هم از لحاظ پایین بودن قیمت اولیه و هم به لحاظ پایین بودن قیمت جاری و کارکردی بنا، پاسخگو بوده است. هدف پژوهش حاضر مرور راه حلهای معماری گذشته برای تطبیق با شرایط سخت آب و هوایی و بهره گیری از راه حل ها در معماری امروز می باشد. چرا که معماری آن روزها حاصل پروسه متداوم معماری محلی بوده است و جایگاه و پیوستگی آنها توسط آزمون و خطا طی صدها سال آزمایش می شده است. و توجه به آن میتواند راهگشای دستیابی به راه حلهای بسیار ارزشمندی برای استفاده مؤثر از انرژ یهای پاک باشد. روش انجام تحقیق در این پژوهش توصیفی-تحلیلی می باشد که با مطالعه منابع اسنادی و کتابخانه ای و سپس حضور در نمونه موردی صورت گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش با مرور مشخصات کالبدی و اقلیمی معماری منطقه سرد ایران با بررسی موردی خانه لطفعلیان در قالب نقشه های معماری، جداول و تصاویر بدست می اید و در انتها، راهکارهایی جهت طراحی بناها بخصوص خانه بر پایه هماهنگی و همسویی بیشتر با محیط و بوم منطقه و همچنین بکارگیری اصول معماری گذشته در قالب معماری جدید و بر پایه نیازهای جدید در جهت برآورده کردن نیازهای گرمایشی و سرمایشی و صرفه جویی در مصرف انرژی ارائه می شود.
خلیل گودرزی سروش، محمد مهدی گودرزی سروش، حسن ریحانی همدانی، سیمین غلامی، امیرحسین سماوات اکباتانی،
دوره ۳، شماره ۱۱ - ( ۱-۱۳۹۴ )
چکیده
انسان همواره در طول تاریخ سعی می نماید به منظور ایجاد سرپناهی مناسب برای سکونت آن را با محیط پیرامون خود هماهنگ سازد تا بتواند شرایط مناسبی برای ادامه حیات خویش ایجاد کند و در حقیقت نوع ساخت و معماری در این شرایط مناسب دخالت مستقیمی دارد. اما امروزه معماری های متفاوتی به وجود آمده که به وسیله عدم توجه به اقلیم و شرایط زیست اقلیمی آسایش را از ساکنین آنها سلب نموده است. مساله این است که آیا مصالحی که امروزه در ساخت بناهای بلندمرتبه مورد استفاده قرار می گیرد با توجه به اقلیم منطقه انتخاب می شود؟ و آیا این موارد می تواند بر آسایش ساکنین تاثیرگذار باشد؟ در این مقاله به عنوان نمونه موردی دو ساختمان بلند مرتبه از دو طیف متفاوت ساختمانهای بلند شهر همدان انتخاب شده است و با استفاده از نظرسنجی از ساکنین ، داده های آن به وسیله نرم افزار spss تحلیل شده است. بدین ترتیب ساکنین ساختمانی که با مصالح وارداتی ساخته شده است در نبود آسایش حرارتی سکونت دارند. تابش آفتاب از جداره های شیشه ای و جریان هوای سرد از درزهای بین مصالح از عوامل برجسته ای است که باعث مختل شدن آسایش ساکنین می شود. توجه به این نکته ضروری است که استفاده از مصالح مناسب در نماسازی و ساخت و ساز ساختمانهای بلند مرتبه یکی از عوامل مهمی است که از نظر صرفه جویی در مصرف انرژی و دست یابی به آسایش ساکنین نقش اساسی را ایفا می کند.
فاطمه طباطبایی ملاذی، ژاله صابرنژاد،
دوره ۵، شماره ۱۸ - ( ۱۱-۱۳۹۵ )
چکیده
در گذشته، نبود امکانات برای استفاده از انرژیهای تجدیدناپذیر، ساکنان بومی هر منطقه را ناچار به ابداع شگردهایی برای ساخت سکونتگاههای سازگار با اقلیم نموده و معماری بومی هر منطقه را رقم زده است. این در حالی است که همزمان، محدودیتهایی وجود داشته که ممکن است مانع اعمال تمام اصول اقلیمی در این ساختها شده باشد. از این رو ارزیابی سازگاری الگوی ساخت و سازهای بومی با شرایط اقلیمی، پیش از اعمال آنها در ساختهای مدرن ضروری به نظر میرسد. در مقاله حاضر با هدف ارزیابی میزان سازگاری اقلیمی سکونتگاههای بومی لافت،ابتدا با استفاده از مدل ماهانی پیشنهادات طراحی اقلیمی در قشم استخراج و در مرحلهی بعد شاخصههای مورد اشاره در مدل ماهانی در ۵۰ نمونه از سکونتگاههای بومی مطالعه شد. در مرحلهی آخر نیز به وسیلهی نرم افزار اس.پی.اس.اس. ، با انجام آزمون t تک نمونه، سازگاری الگوهای مستخرج با پیشنهادات اقلیمی ارزیابی گشت. یافتههای این آزمون نشان داد میانگین سازگاری الگوهای استقرار بنا، فاصلهگذاری میان ساختمانها و فرم پلان با پیشنهادات اقلیمی ماهانی، تفاوت معنیداری داشته که مثبت بودن این تفاوت نشان داد سکونتگاههای بومی از نظر ۳ شاخصه الگوی استقرار بنا، فاصلهگذاری میان ساختمانها و فرم پلان با اصول پیشنهادی ماهانی سازگار است. این در حالی است که نحوه استقرار و درصد اشغال بازشوهای داخلی و خارجی با پیشنهادات ماهانی سازگاری کامل ندارد.
هادی رضایی راد، لیلا سمالی بابااحمدی،
دوره ۸، شماره ۳۰ - ( ۱۲-۱۳۹۸ )
چکیده
اشکال سکونتگاههای انسانی در ادوار مختلف تاریخی تحت تأثیر عوامل مختلف، همواره در حال تغییر بودهاند. یکی از مهمترین این تغییرات، که در دهههای گذشته در کشور ایران به صورت ملموس قابل مشاهده بوده، تبدیل سکونتگاههای روستایی به شهر است. در این تغییر شکل سکونتگاهی، همواره عوامل مختلفی دخیل بودهاند. بسترهای متفاوت جغرافیایی و بویژه اقلیم، این عوامل را تحت تأثیر قرار داده و درجه اهمیت آنها تابعی از شرایط متفاوت محیطی و جغرافیایی بوده است. هدف از این پژوهش شناسایی و ارزیابی عوامل اثرگذار مختلف در تبدیل روستاها به شهر در اقلیمهای متفاوتِ استان خوزستان است. در همین راستا سعی بر آن بوده تا عوامل مؤثر بر روستاهایی که در سه پهنهبندی دشت، کوهپایه و ساحلی استان خوزستان واقع شدهاند و بهمرور زمان به شهر تبدیل گشتهاند مورد شناسایی قرارگرفته و میزان نقش هر یک از این عوامل در هر یک از این سه پهنه مورد سنجش کمی قرار گیرد. جهت دستیابی به هدف پژوهش از روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و برای جمعآوری دادههای مورد نیاز از روش پیمایشی استفاده شده است. تحلیل دادهها با نرم افزار SPSS و روش تحلیل عاملی (Factor Analysis) و ترسیم نقشهها نیز با نرم افزار ArcGIS Desktop ۱۰,۳ انجام گرفت. نتایج پژوهش نشان داد که بجز عامل زیرساختی- نهادی که در هر چهار پهنه اقلیمی به بعنوان عاملی که بیشترین تأثیر را در تبدیل روستا به شهر داشته و نیز به عنوان مهمترین عامل در تبدیل در روستا شناسایی شده است، چهار عامل دیگر (اقتصادی، خدمات آموزشی- فرهنگی، خدمات خصوصی، خدمات اجتماعی) در پهنههای اقلیمی متفاوت، تأثیرات متفاوتی داشته و میزان اثرگذاری آنها نیز با توجه به بار عاملی شاخصها متفاوت بوده است. نتایج بهدستآمده میتواند در آمایش آتی استان و سکونتگاههای آن مورداستفاده قرار گیرد.
مریم فرهادیان، سینا رزاقی اصل، کاوه شکوهی دهکردی،
دوره ۸، شماره ۳۱ - ( ۳-۱۳۹۹ )
چکیده
مدارس سبز نوع جدید مدارس میباشند که در آنها مصرف انرژیهای تجدیدپذیرکمتر از مدارس معمولی است. در این مدارس با افزودن پوستههای سبز مانند بامهای سبز هیدروپونیک، علاوه برافزایش ارتباط دانشآموزان با طبیعت، میزان مصرف انرژی کاهش پیدا میکند. ازآنجاییکه شناخت اولویت انواع این بامها در اقلیمهای مختلف، باعث کارکرد بهینه این بام ها از نظر صرفهجویی در مصرف انرژی میشود؛ لذا در پژوهش حاضر باهدف پیشنهاد بهترین بام سبز در مدارس سبز از نظر صرفهجویی در مصرف انرژی حرارتی در اقلیم سرد دو نمونه بام سبز هیدروپونیک مدولار و گسترده به عنوان انواع متداول بام سبزدر مدارس از نظر مقاومت حرارتی و دمای فضای زیر بام بایکدیگر مقایسه شدند، روش پژوهش ترکیبی از دو روش محاسبات عددی پیرامون مقاومت حرارتی هر دو بام و شبیهسازی یک مدرسه سبز استاندار با دو نمونه بام سبز گسترده و مدولار به کمک نرمافزار انرژی پلاس ۸ است. در خلال تحقیق، یافتهها حاکی از آن بودند که مقاومت حرارتی بام سبز هیدروپونیک گسترده بیشتر از نمونه بام مدولار است (۲۶۵۰۶>۶/۷۲۷۲)؛ همچنین درجه حرارت فضای زیر این بام در کاربری آموزشی در سرد ترین ماه برابر ۹,۰۸ است که تقریبا ۶ درجه گرمتر از کاربرد بام سبز مدولار است؛ لذا، بام سبز هیدروپونیک گسترده عملکرد حرارتی بهتری از نمونه مدولار ازنظر صرفهجویی در انرژی برای مدارس سبز در آبوهوای سرد ایران دارد.
پریسا عبدخالقی، ژاله صابرنژاد، ریما فیاض،
دوره ۱۰، شماره ۳۶ - ( ۴-۱۴۰۰ )
چکیده
افزایش مصرف انرژی در ساختمان بسیاری از محققان را به سمت بررسی راههای کاهش مصرف سوختهای فسیلی سوق داده است، یکی از اقدامات برای استفاده مقرون به صرفهتر و منطقیتر از منابع انرژی در ساختمانهای مسکونی، استفاده از سامانههای خورشیدی غیرفعال یا فضای خورشیدی است. در این مقاله اثرات معیارهای مختلف گلخانه خورشیدی بر میزان دریافت انرژی و کاهش هدر رفت انرژی ارائه شده است. برای رسیدن به اهداف موردنظر مدلهایی از یک واحد مسکونی دارای گلخانه خورشیدی با تغییراتی بین مدلها مورد بررسی قرار گرفت. انرژی مورد نظر با استفاده از مدلسازی پارامتریک در نرم افزار گرسهاپر و مشاهده مدل در نرم افزار راینو و شبیهسازی انرژی با استفاده از انرژی پلاس محاسبه شد. شبیهسازیها طبق معیارهای هواشناسی شهر سنندج انجام گرفت. متغیرها در حالتهای زیر بیشترین میزان دریافت انرژی را داشتند: جهتگیری در حالتی که نزدیک به جنوب بوده و با ۲۰ درجه چرخش به سمت غرب و یا شرق، درصد جدار نورگذر در دیوار خارجی به جدار کدر (در گلخانه خورشیدی الحاقی که دیوار خارجی طرفین بازشو نداشته و جبهه جنوبی آن کاملا شیشه است) برابر با ۵۰% نسبت به سایر حالتها مطلوبتر بود. بیشترین طول یعنی ۵ متر به دلیل افزایش جبهه رو به جنوب بیشترین میزان دریافت انرژی را داشت، اما عمق مطلوب برابر ۱متر بوده و با کاهش یا افزایش آن از انرژی خورشیدی جذب شده کاسته می شود. همچنین عملکرد عایق حرارتی از جنس پلییورتان با ضخامت ۱۰ سانتیمتر کمترین کارایی را از لحاظ کاهش اتلاف انرژی در فضای گلخانه داشت، در حالی که سایر عایقهای حرارتی مورد بررسی با اختلاف اندکی کارایی مشابهی را در هدررفت انرژی داشتند.
بهاره مزینانیان، ژاله صابرنژاد، محسن دولتی، نیلوفر نیک قدم،
دوره ۱۱، شماره ۴۱ - ( ۱۰-۱۴۰۱ )
چکیده
در الگوی خانههای حیاطدار سنتی، حیاط هسته حیاتی خانه را تشکیل میدهد و بر اساس نیازهای مادی و معنوی و رعایت سلسله مراتب، انواع حیاط سنتی شکل گرفته است. مطالعه در زمینه تأثیر عواملی چون جغرافیا و اقلیم، اجتماع و فرهنگ، بینشهای فکری نظام خانواده، بر ساختار ابنیه، ضروری به نظر میرسد. بخش عمده بافتهای شهرهای تاریخی ایران را خانههای حیاطدار سنتی تشکیل میدهند. این خانهها در معرض تخریب قرار دارند، لذا مطالعه بر کالبد حیاطها حائز اهمیت است. هدف اصلی این پژوهش، شناخت تأثیر محیطی و فرهنگی خانههای سنتی حیاط دار در رابطه با اصلیترین فضای خانه (تالار) و ورودی در معماری مسکونی منطقه سرد و خشک همدان است. اهمیت پژوهش این است که خانههای حیاطدار سنتی همدان بخشی از هویت تاریخی معماری کشور هستند. لذا حفاظت و الگو برداری، آنها مورد توجه میباشد. با توجه به گستردگی اقلیم سرد در ایران، توجه به طراحی بناها که از مصرفکنندگان عمده انرژیهای فسیلی به شمار میروند، میتواند بخش عمدهای از مصرف انرژی را کاهش دهند. همچنین از جهت حفظ فرهنگ و تحقق آنها در خانههای امروزی نیز مورد توجه قرار میگیرند. در این پژوهش از روش تحلیل محتوایی و با کمک نظریه داده بنیاد از روش کدگذاری باز، محوری و انتخابی استفاده شده است. در تجزیه و تحلیل نمونه برای تولید معنا به ترتیب ارائه و توصیف در کدگذای باز، مقایسه و تحلیل از طریق کدگذاری محوری و تبیین الگو از طریق کدگذاری انتخابی صورت میگیرد. راهبرد این مقاله در مرحله تحلیل و داوری، روش کمی و کیفی توأمان است. در روش کمی از نرمافزار اقلیمی کلایمت کانسالتنت، مدل آسایش حرارتی اشری ۵۵ و مطالعات پهنهبندی اقلیمی ایران و در روش کیفی از مطالعات کتابخانهای استفاده شده است. اهم نتایج نشان میدهد که در بررسی تغییرات اقلیمی در یک بازه زمانی حدود ۴۰ ساله، تعداد ماههایی که شرایط آسایش در آن برقرار بوده کمتر و ماههایی که در آنها باید تدابیر گرمایشی و سرمایشی اندیشید به سمت بیشترین مدت خود سیر کرده است. دو دسته کلی مؤلفهها را در حوزه فرهنگ شامل شیوههای معماری ایرانی، عناصر فرهنگ ساز در شکلگیری الگو معماری خانههای حیاطدار سنتی مؤثر میداند. در راستای دستیابی به اهداف اقلیمی هم مشاهده میشود گونههای درونگرای قاجاری و التقاطی وضعیت مطلوبتری از نظر دریافت تابشهای خورشیدی، محافظت در برابر جریان بادهای نامطلوب در تالارها و موقعیت قرارگیری ورودیها و تأثیر جریان باد در حیاطها را دارند.
سیدکیانوش احمدی، مهدی شعبانیان،
دوره ۱۴، شماره ۵۱ - ( ۴-۱۴۰۴ )
چکیده
امروزه انرژی، منبع حیات و زندگی مدرن انسان به شمار می آید. اما با توجه به رشد جمعیت و پیشرفت فناوری، مصرف انرژی در زندگی به شدت افزایش یافته است و منجر به انتشار گازهای گلخانه ای و تغییرات آب و هوا شده است که مشکلات متعــدد برای سلامتی محیط زیست و جوامع بشری به وجود آورده است. به همین دلیل، کاهش مصرف انرژی در ساختمان های مسکونی امری ضروری به نظر می رسد. نمای ساختمان به عنوان عامل ارتباط دهنده فضای داخلی و فضای خارجی نقش مهمی در کاهش مصرف انرژی در ساختمان های مسکونی دارد. لذا یکی از روش های موثر برای کنترل و بهبود کیفیت مصرف انرژی ساختمان و عملکرد حرارتی و در نهایت کاهش مصرف انرژی در ساختمان های مسکونی استفاده از نماهای دوپوسته است. هدف از این پژوهش سنجش میزان کاهش مصرف انرژی در ساختمان های مسکونی با استفاده از نماهای دو پوسته دالانی و یکپارچه در سه حالت تهویه طبیعی، مکانیکی و بدون تهویه در اقلیم شهر کرمانشاه می باشد.
برای نیل به هدف پژوهش حاضر ابتدا موقعیت جغرافیایی نمونه مشخص گردید.در مرحله بعد داده های آب و هوایی شهر کرمانشاه جمع آوری شد. با استفاده از نرم افزار (Design Builder) نمونه پایه، شبیه سازی و سناریوهای موجود مورد تحلیل و سنجش قرار گرفت. صحت نتایج حاصل از شبیه سازی با مقادیر مندرج در قبوض برق و گاز سالیانه ساختمان مورد مطالعه، اعتبارسنجی گردید.که میزان اختلاف خروجی نرم افزار نسبت به مقادیر واقعی کمتر از ۱۰ درصد بود.
تأثیر نمای دوپوسته و تهویه هوای بین دوپوسته در ساختمان های مسکونی در اقلیم شهر کرمانشاه را می توان از لحاظ مصرف انرژی ساختمان حائز اهمیت دانست زیرا که تأثیر مستقیمی در کاهش مصرف انرژی در این ساختمان ها داشته است. بررسی و مقایسه مصارف انرژی و رفتار حرارتی پوسته دوم ساختمان، تهویه هوای بین دوپوسته در فصل گرم، بهینهترین حالت مصرف انرژی را برای کل ساختمان رقم زده است.
استفاده از نمای دوپوسته(دالانی)، بیشترین میزان کاهش انرژی گرمایشی را با ۵۵/۵۴ درصد در ماه آپریل داشته است. استفاده از نمای دوپوسته(یکپارچه)، در ماه ژانویه با ۸۴/۴۰درصد پایینترین کاهش مصرف انرژی گرمایشی را دارد. در صورت فعال بودن تهویه طبیعی هوای بین دوپوسته در فصل گرم در اقلیم شهر کرمانشاه، مصرف انرژی کل ساختمان نسبت به سایر حالتها دارای بهینهترین وضعیت می باشد. مصارف انرژی کل ساختمان، در نمای دوپوسته دالانی به همراه تهویه طبیعی با kWh/m۲ ۶۳/۶۶ یعنی پایینترین مصرف انرژی را به خود اختصاص می دهد. به طور کلی استفاده از پوسته دوم به صورت دالانی و دارای تهویه طبیعی درفصل گرم برای این ساختمان کاهش ۷۳/۱۰ درصدی معادل kWh/m۲ ۰۱/۸ را در مصرف انرژی کل نسبت به ساختمان پایه را نشان می دهد.