طرحها و برنامههای سنتی (جامع و تفصیلی) به دلایل مختلفی همچون تصمیمگیریهای عقلانی و قطعی، شهرسازی سرانهای، کاربری زمین صرفاً کالبدی و خشک و نظایرآن قادر به پاسخگویی به نیازها و خواستههای ساکنان شهرها و روستاها نشدهاند. پدیدهی جهانی شدن شهرسازی و حاد شدن مسائل شهرنشینی و شهرسازی در جهان امروز از یک سو و پیدایش انواع نظریههای برنامهریزی جدید در عرصهی شهرسازی از سوی دیگر، شروط لازم وکافی برای دخالتهای تدبیرگرایانه در طرحها و برنامههای شهرسازی کشور را ایجاب میکند تا به واسطه آنها حرکت به سمت هدف اصلی توسعهی همه جانبه و توأم با نظارت و کنترل، مشارکتگرا و ارزشگرا، آغاز گردد. در این تحقیق با فرض وجود جامعهای مشارکتجو، ضرورت سرعتدهی به اقدامات با استفاده از نظریه مهندسی ارزش از طریق عملیاتی نمودن طرحها و برنامههای شهرسازی در محدودهی مطالعاتی، استخراج معیارهای اصلی از تمامی طرحها و برنامههای شهرسازی تهیه شده برای این محدوده انجام میپذیرد و درنهایت با استفاده از نتایج پرسشنامه و استخراج ایدهها و راهحلهای ارائه شده توسط مدیران و کارشناسان شهرسازی و مردم (ساکنان و کسبه) به شرح مختلف مراحل کار پرداخته میشود.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |