توجه به بافتهای فرسوده و کهن و رفع ناپایداری آنها، به موضوعی جدی و محوری تبدیل شده و نهادها و سازمانهای مسئول را به تکاپوی حل آن واداشته بهطوریکه آنان را به بازآفرینی بافتهای مذکور سوق داده و لزوم مداخله در این بافتها را در بازههای مختلف زمانی مطرح نموده است. بازآفرینی شهری بهعنوان رویکردی متأخر در حوزه «مرمت و حفاظت شهری» یکی از مهمترین رویکردهایی است که دغدغه احیا و رفع مشکل بافتهای نابسامان را داراست. بازآفرینی شهری بهعنوان سیاستی جامع در مواجه با چالشهای روبروی مدیران و برنامه ریزان شهری شرایطی را ایجاد میکند که علاوه بر مداخلات کالبدی، برنامههای اجتماعی را نیز در رأس کار قرار بدهند. توجه به ناکارآمدی بافتهای کهن، تلاش تزریق روحی دوباره در این مناطق و فراهم آوردن شرایطی برای حضور و مشارکت همگان در فرآیند آن، از اهداف ارزشمند این رویکرد است. این پژوهش درصدد یافتن اصولی است که بازآفرینی شهری را مطابق با اصول زیباییشناختی به کار گیرد تا اثری کارا و پایدار را از خود بهجای بگذارد و علاوه بر حفاظت از بافت کهن، خوشایندی بصری را نیز با خود به همراه بیاورد تا هرچه بیشتر بر جذابیت و حس تعلق افراد ساکن در محله بیفزاید. احیای فضای شهری کهن موجب بازیابی هویت بافت پیرامون آن شده و حس مکان را در استفادهکنندگان آن برمیانگیزد.
بازنشر اطلاعات | |
این مقاله تحت شرایط Creative Commons Attribution-NonCommercial 4.0 International License قابل بازنشر است. |