Saffar Sabzevar F, Daneshvar M, Hanaei T, Satyedolhoseyni S M. Urban self-organization in practice: identifying a model for understanding collective action in neighborhoods of Sabzevar City. Haft Hesar J Environ Stud 2021; 10 (37) :35-50
URL:
http://hafthesar.iauh.ac.ir/article-1-1460-fa.html
چکیده: (1785 مشاهده)
مطالعات نشان میدهد، مفهوم خودسازماندهی شهری میتواند راهی را برای تحقق مشارکت واقعی شهروندان پیشروی محققان قرار دهد. با وجود اهمیت این موضوع، به نظر میرسد خلأ شناختی عمدهای در این زمینه در کشور وجود دارد. با توجه به ماهیت زمینهگرای خودسازماندهی شهری، برای بهرهگیری از این مفهوم در توسعهی محلات کشور باید ابتدا شناختی از مفاهیم و عناصر خاص این پدیده در داخل انجام شود. هدف پژوهش حاضر شناسایی مفاهیم و مقولات خودسازماندهیشهری در محلات شهر سبزوار و بررسی چگونگی ارتباط بین این مفاهیم و مقولات میباشد. برای دستیابی به هدف مذکور در این پژوهش از روش نظریهی داده بنیاد چندگانه استفاده شده است و طی فرآیندی رفت و برگشتی به مرور متون نظری موجود و مصاحبه با 18 نفر از کنشگران فرآیندهای خودسازماندهی شهری در سبزوار، مسئولان و متخصصان مسائل شهری پرداخته شد. طی فرآیند پژوهش 423 کد اولیه، 68 مفهوم و 22 مقوله شناساییگردید. از میان مقولات بدستآمده جریان ثابت انرژی به عنوان مقولهی محوری معرفیشده و الگوی پیشنهادی با تأکید بر شرایط علّی، زمینهای، مداخلهگر و راهبردها و پیامدها ترسیم و ارائه گردید. مطابق با یافتههای پژوهش، جریان ارتباطات، تعاملات و تبادل ایدهها، تجربیات و اطلاعات در میان کنشگران مختلف فرآیندهای خودسازماندهی شهری اعم از شهروندان، افراد کلیدی و مسئولان نهادهای رسمی، اساس فرآیندهای خودسازماندهی شهری مبتنی بر جامعه را تشکیل میدهد. از این رو تلاش در جهت برقراری و افزایش جریان مذکور میتواند بسترهای لازم برای شکلگیری فرآیندهای خودسازماندهی شهری را فراهم آورد. برقراری و تداوم جریان اطلاعات و تبادل تجربیات در میان افراد سبب ایجاد علایق و منافع مشترک و نیز افزایش بینش و آگاهی شهروندان میگردد. به منظور دستیابی به اهداف مشترک شهروندان، مذاکرات و توافقاتی درون اجتماع محلی و بین افراد گروه خودسازمانده یا شهروندان دخیل در فرآیندهای خودسازماندهی و نیز مذاکرات و توافقاتی بیرون از اجتماع محلی و میان کنشگران محلی و نهادهای دولتی رخ میدهد. در خلال این مذاکرات، برنامهها و پروژههای موردنیاز ساکنان تعریف شده و در نهایت، بودجهی مورد نیاز از کانالهای مختلف از قبیل آوردهی مردمی، بودجههای اختصاص یافتهی محلی و تبدیل پتانسیلهای مختلف به یکدیگر تأمین میگردد. از سوی دیگر، ساختارها و چارچوبهای قانونی تسهیلکننده و مکانیسمهای مطلوب حاکمیتی و مدیریت شهری در سطوح کلان و محلی از قبیل وجود سیستمهای مدیریت شهری چندسطحی و تدوین قوانین انعطافپذیر و قابل تطبیق با شرایط محلی، بسترهایی هستند که اثرات مثبت و قابل توجهی در ایجاد و گسترش فرآیندهای خودسازماندهی شهری برجای میگذارند. مطابق با یافتههای این پژوهش، فرآیندهای خودسازماندهی شهری، سبب ارتقاء ابعاد عملکردی، معنایی و زیستمحیطی میگردد و دستاوردهای اقتصادی و مداخلات اجتماعی و رفتار محور را نیز به همراه دارد.
نوع مطالعه:
پژوهشي-مورد پژوهی |
موضوع مقاله:
روان شناسی محیط دریافت: 1400/9/5 | پذیرش: 1400/9/10 | انتشار: 1400/9/10