چکیده: (623 مشاهده)
واکاوی در ارزش تصویر ذهنی یک شهر که از دهه 1960 فضای بازتری پیدا کرده است، به عنوان انتقادی علیه تقلیل گرایی جنبش مدرن مطرح شد و ارزش جنبههای کیفی منظر ذهنی را برجسته کرد. تصویرپذیری فضاهای شهری بالاخص دارای هویت و ذات تاریخی، غایت کیفیتهای مطلوب محیط است. حال سوال مهمی که مطرح میشود این است که چگونه طراحان شهری و یا برنامهریزان شهری میتوانند بر روی شکلگیری تصویرذهنی از فضاهای شهری تاثیر بگذارند؟ پاسخ به این سوال در ابتدا نیاز دارد که متخصصان به برداشت و تحلیل درست از ذهن افراد دست یابند و این موضوع یک چالش مهم تلقی میشود، زیرا باید تکنیکهای تحلیل تصویرذهنی افراد هم از منظر کیفی و هم عینی مورد واکاوی قرار گیرد. پژوهش در حوزه این که چه ابزارها و استراتژیهایی برای دستیابی درستی از تصویر یک شهر، هویت و مکانهای موثر آن در برابر نیروهای همسان که در حال دگرگونی و ایجاد تحول در شهرهای معاصر هستند، ضروری است. این مقاله ابتدا بر دیدگاه نگرش به ایجاد تصویرذهنی از فضاهای شهری تاریخی به عنوان فلسفه شناخت شهری تاکید میکند که کیفیت فضایی معنادار از طریق تجربیات محیطی چند حسی ایجاد و در ادامه به اهمیت برداشت و تحلیل درست تصویرذهنی از طریق ابزارهای گوناگون میپردازد. هدف از این مطالعه شناسایی تکنیکهای ارزیابی تصویرذهنی شکل گرفته از قلمرو ادراک ساکنان آن با استفاده از تحقیقات تجربی افراد است. در این تحقیق سعی شده درک شود که ساکنان خیابان ارگ شهر مشهد چگونه تصویر آن را میبینند و کدام روشهای برای ارزیابی تجربی آن موثر هستند. بررسی اصول نظری و روشهایی که به صورت تجربی برای مدیریت کیفی تصویرذهنی در محیط شهری مورد استفاده قرار میگیرند به دلیل تغییر و تحول گسترده شهرها دارای اهمیت فراوانی است. روش تحقیق پژوهش حاضر ترکیبی از نوع کیفی-کمی است. ابتدا در بخش کیفی تکنیکها و ابزارهای تحلیل تصویرذهنی دسته بندی شده است و سپس با توجه به ماهیت و ویژگی هر تکنیک شاخصهای مدل مفهومی با آن سنجش شده است، بدین صورت که مصاحبههای نیمه ساختار یافته در خیابان ارگ شهر مشهد با مخاطبین از اقشار گوناگون در محیط صورت گرفته است تا لایههای تحلیلی تصویرذهنی آن ها برداشت شود و سپس تحلیلهای کیفی هر روش صورت گرفته است. در بخش کمی نیز در نهایت تمام خروجیهای بخش کیفی با استفاده از نرم افزار تبلو (نرم افزاری قوی در حوزه مصورسازی دادههای کیفی و تبدیل آن به اطلاعات مکانی) انجام شده است. نتایج نشان دهنده آن است که در سکانس سوم خیابان ارگ کمرنگ شدن عمق ارتباط ذهنی افراد با محیط به وضوح دیده میشود. در باب خاطره انگیزی اکثرا سکانسها بسیار نامطوب عمل میکند و عدم ارتباط در نرمافزاز نیز رویت میشود. نبود مکانهای آشنا در سکانس سوم نیز از ضعفهای محور تلقی میشود و در مجموع وضعیت تصویرذهنی در ابتدای ورودی محور در سکانس یک نیز بسیار مناسب از منظر ذهنی تلقی میشود که در تصویرذهنی اولیه از محیط تاثیر زیادی دارد. در نهایت مهمترین تکنیکهای ارزیابی تحلیل تصویرذهنی شامل (رده بندی مکانهای آشنا، مقیاس دهی چند بعدی، سنجش طیف رنگی ذهنی افراد، عملیات بازشناسی، ارزیابی گذر زمان، تحلیل عناصر گمشده شهری و ذهنی افراد) است.
نوع مطالعه:
پژوهشي-مورد پژوهی |
موضوع مقاله:
روان شناسی محیط دریافت: 1403/5/28 | پذیرش: 1403/5/10 | انتشار: 1403/5/10